سحرنزدیک است

فقط یه گوشه دنجه واسه دل نوشته هام.همین

سحرنزدیک است

فقط یه گوشه دنجه واسه دل نوشته هام.همین

هوالمحبوب 

 

تا میگی حجاب به معنای اسلامیش اصالتا و اصولا و اساسا یک کار فرهنگیه میگن شعار میدین! 

چند سال پیش واسه نشریه ای تو دانشگاه که هرگز چاپ نشد یه مقاله ای نوشتم در مورد تابلوی مسخره دم در دانشگاه که مثلا قوانین دانشگاه رو در مورد پوشش تشزیح کرده بود« از پوشیدن مانتو با دکمه های زیاد! خودداری کنید» 

هر چند آقایون همکار که از درشتای یکی از تشکلا بودن همون طوری که دوست داشتن برداشت کردن از مقالم!  

بگذریم

 

توی کشورمون آدما جزء دسته های مختلفین 

یه عدشون به حجاب اعتقاد دارن اون هم بصورت کامل و اسلامیش و بهش پایبندن. 

دسته دوم به حجاب کامل اسلامی اعتقاد دارن ولی التزام کامل عملی ندارن. 

دسته سوم حجاب بهشون به ارث رسیده و پشتوانه عقلی و عقیدتی نداره(تعدادشون خیلی زیاده). 

دسته چهارم از بین خیل احکام دین حجاب رو قبول ندارن (که البته من معتقدم دلیلش مهار نکردن نفس در میل شدید زن به تبرجه)  

دسته پنجم کاملا نا آگاهن. مثلا به خاطر شرایط خانوادگیشون هرگز به ضرورت و چرایی حجاب فکر نکردن. 

دسته ششم به خاطر کسب اعتبار توی خانواده دانشگاه محل کار و حتی گروه های دوستی حجابشون رو کنار میذارن. 

دسته هفتم سر عناد دارن. می دونن و با آگاهی کامل از عواقب بی حجابی هر روز بدتر از دیروز در  اجتماع ظاهر میشن.  شغلشونه یا اقتضای شغلشونه. 

ادعا ندارم این دسته بندی جامع و مانعه. اونیه که به ذهن من میرسه. 

 

نظرم اینه که دسته سوم تا ششم باید با کار درست فرهنگی حجاب رو بپذیرن. وقتی نسل سوم به بعد خیلی از خانواده های مذهبی درک درستی از حجاب ندارن واقعا مشکل از کجاست؟ 

 

وقتی مربی محبوب آموزشگاه با بدترین آرایش و لباس ظاهر میشه چطور میشه ذهن دختری که شیفته این معلمه درست کرد؟ 

وقتی توی فیلما فقط گداها و مریضا آرایش ندارن چطور میشه این پس زمینه ذهنی رو اصلاح کرد؟ 

 

بعد از کار فرهنگی که اتفاقا قلبش باید خانواده های معتقد باشن نوبت قانونگذاری درسته. 

قوانین داخلی شفاف  و درارای ضمانت اجرای مناسب. 

 

یعنی یک سری قوانین قابل اجرا که حجاب رو از منظر یک ضرورت اجتماعی پیاده کنه. وقتی حساب قانون وسط بیاد با همون شرایطی که گفته شد اون وقت دسته دوم تا ششم تحت پوشش قرار می گیرن. اون وقت دیگه احساس تحمیل در خیلی ها از بین میره. رئیس اداره ای که خودش اعتقاد مذهبی به حجاب نداره به واسطه قانون بودنش اجراش می کنه.

 

این قوانین می تونه مربوط به دانشگاه ها ادارات سازمان های دولتی صدا و سیما تولیدی های پوشاک فروشگاه ها و ... باشه. 

که البته باید بصورت علمی و مستمر پیگیری بشه. نه اینکه مثل یه موج بیاد بره. 

 

و البته برخورد انتظامی و قضایی فقط مربوط به دسته آخره که تعدادشون زیاد نیست. 

ضمن اینکه یادمون نره « کاد الفقر ان یکون کفرا »