سحرنزدیک است

فقط یه گوشه دنجه واسه دل نوشته هام.همین

سحرنزدیک است

فقط یه گوشه دنجه واسه دل نوشته هام.همین

در عزای عزاداریها

هوالمحبوب

شمر یه موجود فضایی نبود .یکی دور از تصور .یکی با یه چهره کریه. نه اتفاقا شمر در جنگ صفین کنار مولا علی شمشیر زد و زخم خورد.شمر حافظ قران بود. شمر اگر مومن به حقانیت حسین(ع ) نبود اگر هیج جا بر نمیگشت لحظه ای که در قتلگاه صدای ناله حضرت زهرا رو شنید پشیمان میشد برمیگشت حداقل لحظه ای درنگ میکرد به حکم فطرت و وجدان حق طلبش .اما شمر شکی در حق بودن حسین نداشت. برای همین تا اخر خط رفت تا اخر ظلم .ؤ

به قول شهید مطهری امام حسین رو یک بار در کربلا دشمنانش به شهادتش رساندند و بارها و بارها دوستانش هدفش رو کشتند. کاری که هر شب خیلی از ما در مجالس عزاداری میکنیم. نمیدونم شاید اگر شهید مطهری امروز بود به جای سه جلد حماسه حسینی سی جلد مینوشت.

شعرای بی معنا با جدیدترین موسیقیای مبتذل پاپ محصول مداحایی که از مداحی فقط صدای قشنگشو دارن . جملات عربی رو هم اونقدر سطحی حفظ کردن که بصورت خیلی خنده اوری بعضی از کلماتشو جا میندازن و نمیفهمن چه اش شله قلم کاری میپزن.

به هر نمایش و حرفی واسه داغ کردن مجلس متوسل میشن حتی ابایی از سواستفاده از اسم حضرت زهرا و امام زمان و ... ندارن.واین یعنی قتل هدف امام حسین یعنی لوث کردن بزرگترین قیام تاریخ ایا این شمر بودن نیست؟

نمیدونم شاید جهله ولی تا کی جهل توی کارای به این حساسی ؟ایا کسی نیست که بیدارشون کنه؟ ایا مطهری یا مطهریها نمیخوان این مصیبت رو فریاد بزنن؟

والسلام علی من اتبع الهدی

هوالمحبوب

شاید یکی از دلایلی که ائمه را بر ان داشته که تا بدین حد تاکید و تشویق بر زنده نگه داشتن عاشورا و مصائب ان داشته باشنداین باشد که عاشورا تابلویی است کامل از این اعجوبه افرینش یعنی انسان!

یاد اوری اینکه اولئک کالانعام به چه معناست! چگونه انسان میتواند با اختیارش انقدر پست شود که حقیقت را ببیند و حق را بشناسد و به ان پشت کند . مصداق این آیه از قران که میفرماید:(( وما اختلف الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیا بینهم)) باشد.

و از سوی دیگر یاداوری اینکه انسان که خداوند برای افرینشش به خود تبریک گفت با همان اختیار میتواند به جایی رسد که از ملائکه نیز برتر شود .

رسد ادمی به جایی که بجز خدا نبیند

میتواند حسین وار عزیزترین عزیزانش را به قربانگاه برد و در راه معشوق قربانی کند و نفس مطمئنه را بار دیگر عینیت بخشد.

اری میتواند زینب گونه عزیزانش را به خون غلطان ببیند و باز بگوید (( ما رایت الا جمیلا)) تا حقارت دستگاه ظلم را به رخش بکشد!

و میتواند همچون شمر و عمر سعد با همه وجودش حقانیت حسین را دریابد اما به رذیلانه ترین صورت در مقابلش بایستد و بل هم اضل را به نمایش بگذارد .

یاد عاشورا از انروست که فراموش نکنی در ازمایشات سخت الهی ایمان و صبر است که تو را از مهلکه کفر و عصیان میرهاند.

از یاد نبری که ممکن است سالها مومنانه زیست کنی اما در ورطه مصیبت و بلا کوچکترین تعلق تو به دنیا تو را از قافله بهشت باز دارد.

به یادت می اورد که فریاد بزنی الهی انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین و از او بخواهی که نلغزی و تا اخرین دم حیاتت بر سبیل نجاح و سعادت بمانی .

و از اینروست که ((ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة))

والسلام علی من اتبع الهدی

هوالمحبوب

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمة علیهم السلام

عید همتون مبارک

اگه از صاحبش عیدی گرفتین منو یادتون نره. شاید محبوبیت شاگرد اولا یه کمکیم به من بکنه.

یا حق

---------------------------------------------------------

براستی تو چیستی ای انسان؟!

تو میتوانی بگویی علی همان علی است که در یوم الدار تنها یاور پیامبر بود اما دیگری را محق خلافت بدانی!

میتوانی نقل کنی که حدیث منزلت در شان علی است نه کس دیگر ولی دیگری را مناسب تر بیابی و او را خلیفه بدانی!

میتوانی پذیرفته باشی که روزی در گرمای حجاز در داغی تابستان ان سرزمین در واپسین روزهای عمر  رسول خدا در محلی به نام غدیر ایستاد رفتگان را به بازگشتن و ماندگان را به شتاب برای رسیدن خواند از جهاز شتران تلی ساخت و بر بالای ان پس از ان اعترافات محکمی که از امت گرفت فرمود:من کنت مولاه فعلی مولاه ...و تو مولا را به دوست معنا کنی!!!و دیگری را شایسته خلافت بدانی!!!!!!

براستی تو چیستی ای انسان؟!

اگر علی همان علی است که در شهر علم است ابا سزاوار تر از او به زعامت امت پس از رسول الله هست؟

اگر علی همان علی است که رسول الله فرمود : ((انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی ))ایا همین کافی نیست که خلافت پس از رسول از ان او باشد؟

لحظه ای بمان تو و خدا و عقلت تو منهای تعصباتت تو منهای ماکان یعبد اباءنا فقط بیندیش .

حقیقت را خواهی یافت .

والسلام علی من اتبع الهدی

عشق زمینی...عشق اسمونی

هوالمحبوب

حتما اینو شنیدید که از عشق زمینی میشه به عشق اسمونی رسید البته تاکید میکنم عشق زمینی نه چیز دیگه.

عرفا توجیه قشنگی واسه این نظریه دارن:

انسان تعلقاتی داره و هر یک از این تعلقات به بندی می مونه که انسان رو به چیزی پایبند میکنه.یه عاشق یه عاشق واقعی از تمام تعلقاتش میبره و در واقع تمام این بندهای تعلق روی یک چیز یعنی معشوق متمرکز میشه .

بریدن بندهای مختلف از نقاط مختلف محال نیست ولی خیلی مشکله چون هر کدومش رو که جدا میکنی ممکنه در همون لحظه در نقطه دیگه ای تعلق جدیدی ایجاد بشه.

ولی وقتی همه این بندهای تعلق به یک نقطه پیوند خورد میشه در یک لحظه جداش کرد و به معشوق حقیقی یعنی خدا متصلش کرد .

این تو جیه زیبایی در مورد این نظره و همچنین ملموس .من که خیلی باهاش حال کردم .راستش من زمینیش رو هم تجربه نکردم ولی شما اگه عاشقین امتحان کنید عاشقی تکرارش خیلی بعیده وشما در نزدیکترین حالتین به خدا.

والسلام علی من اتبع الهدی

هوالمحبوب

امشب از اون شباییه که دلم میخواد یه چیزی بنویسم نمیتونم

از اون شبایی که دلم میخواد گریه کنم بهونه ندارم

دلم میخواد بشینم یه کمیل دلچسب بخونم ولی امان از این تعلقات دنیا !

الانم که اینجا نشستم کار بدی کردم چی میگن بهش ؟ میگن بی ادبی...اخه مهمون داریم

خدایا نمیدونم شایدم این حال و هوای شب جمعه است

شاید مثه همه شبای جمعه یاد غریبیم افتادم تو این دنیا

یاد قولی که به تو دادم ...یاد انتظاری که چه بخوام چه نخوام با روحت تو وجودم ودیعه گذاشتی یا بهتر بهم هدیه دادی .هست. هر چند گاهی نمی فهمم چیه ولی هست.

شب جمعه ...السلام علیک یا صاحب الزمان

 

هر چیزی سر جای خودش

هوالمحبوب

راهنمایی و دبیرستان که بودم معلمای بینش همیشه اعتراض داشتن.تقریبا همهشون از نگارش کتاب و مطالبش راضی نبودن.

معلمای زبان میگفتن ما به این شیوه اموزش زبان اعتراض داریم و خلاصه هر معلمی به نوبه خودش به درسش اعتراض داشت.

حالا که اومدم دانشگاه اساتید تقریبا به تمام قوانین بخصوص اخیر التصویباش اعتراض دارن میگن ایراد حقوقی و کاربردی داره!

اتفاقا یکی از اساتید که خیلی هم محافظه کارانه حرف میزنه بصورت کاملا محافظه کارانه همیشه میگه :کاش وقتی قوانین رو مینویسن یا حداقل زمان تصویب یه مشورتی با اساتید برجسته حقوق میکردن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من که موندم اخه پس چه کسی کتب دبیرستان رو تالیف میکنه یا کی قوانین رو تنظیم میکنه؟ ایا تنظیم قوانین در تخصص اساتید برجسته حقوق نیست و اگر کار دست اینها نیست پس دست کیه؟

من میگم این که حضرت علی علیه السلام میفرماین:عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش با این اوصاف باید گفت: پس کو عدالت؟

اگر کسی توی این مملکت داعیه برقراری عدالت داره نباید فراموش کنه که از مهم ترین مصادیق این کلام گهربار کار رو دست کاردان سپردنه.

والسلام علی من اتبع الهدی 

یاد مرگ...تلنگری برای بهتر زیستن

هوالمحبوب

حادثه دردناک سقوط هواپیما را که شنیدم هواپیمایی که مسافرانش اکثرا جوان بودند و... رفتند به این فکر میکردم که بسیاری از انها شاید حتی یک بار هم بطور جدی به مرگ فکر نکرده بودند . شاید هر بار که فقط به شوخی از مرگ گفتند مادری با عصبانیت به انها گفته بود زبانت را گاز بگیر خدا نکند و دلش لرزیده بود و با همه وجود از خدا خواسته بود خدایا نخواه داغ فرزند ببینم.

اما مرگ سن نمیشناسد ...جوان و پیر نمی شناسد فقیر و غنی خوب و بد نمی شناسد و تو چه میدانی شاید مرگ فردا تو را بخواند...

و به این می اندیشم که برای رفتن چه کرده ام کوله بارم را از چه پر کرده ام ؟

نمیدانم...شاید اگر با همه وجود باور میکردم که مرگ نزدیکتر از انچه من تصور کنم همین نزدیکی ها در کمین است و هر لحظه شاید نفر بعد من باشم اینگونه که اکنون زندگی نمیکردم از وظایفم کوتاهی نمیکردم دلی را نمی شکستم عصیان نمی کردم و...

اما من عاصی خطاکار شاید ترجیح می دهم مرگ را مانند افسانه ای تلخ که دیگران را با خود برده و می برد به تاریکخانه ذهنم بفرستم و تنها به زندگی بیندیشم و فراموش کنم که اگر مرگ نبود زندگی معنا و شیرینی نداشت.

خدایا تو خوب میدانی که اگر در همین لحظه مرگم را برسانی دستم خالی است خالی تر از مسکینی که تو خود حکم به انفاقش داده ای

ومن محتاج انفاق تو ام گدای نگاهی نیازمند یاریت.

اری تو خوب میدانی که انچنان فقیر لطف تو ام که اگر مرا برانی شقی تر از من نخواهی یافت

خدایا یاریم کن چنان زندگی کنم که اشتیاقم به استجابت دعوت تو تمام لحظاتم را اکنده گرداند و همه وجودم را لبریز

کمکم کن تا همسایگی مرگ را باور کنم همانطور که روشنی روز را که:

(( انت الغنی و انا الفقیر و هل یرحم الفقیر الا الغنی ))

والسلام علی من اتبع الهدی

انسان ممکن الخطاست

هوالمحبوب

من میگم انسان جایز الخطا نیست

اره من همینو میخواستم بگم تو هم درست خوندی

انسان جایز الخطا نیست

هیچ کس به انسان جواز خطا کردن نداده

اگر اجازه خطا داشت به خاطر اشتباهاتش مجازات نمیشد

انسان ممکن الخطاست

ولی جواز استفاده از این امکان را ندارد

هر چند به خاطر این امکان خطا خداوند برای او فرصت توبه گذاشته است

پس با این جمله غلط انسان جایز الخطاست وجدان رنجیده از خطایمان را مخدر ندهیم

والسلام علی من اتبع الهدی

عیدتون مبارک

هوالمحبوب
این شعرو سه چهار سال پیش گفتم ولی هنوزم خیلی دوستش دارم

    
قلم گویی دوباره در نیاز است
به دنبال نوایی دلنواز است

دلم میخواهد از مولا بگویم
ز قلب زخمی دریا بگویم

علی معلول خلقت را شد علت
علمدار سفیران عدالت

علی یکتا سوار جیش احمد
یگانه کفو زهرا شیر سرمد

علی معنای برحق انا الحق
علی بر عاشقان مولای مطلق

علی صحرای دل را لاله گون کرد
سواران را اسیران سکون کرد

سکون از بهت ان دنیای ایمان
به حیرت از غم مولای شیران

سکوت پهلوان در کنج خانه
یل و زنجیر و دردو تازیانه

علی صبر است در بند اسیری
سکوتی سخت در اوج دلیری

علی شور و علی سوز و علی ساز
علی دردو علی درمان و دمساز

چه خوش شوری است شور عشق مولا
عجب دردی است درد داغ دریا


دلم میخواست از مولا بگویم
من قطره از ان دریا بگویم

ولی این بار هم در اول عین
قلم لرزید و دستم هم از این دین

چگویم اخر از مولا چگویم
من خاکی از ان بالا چه گویم

در اغاز علی سرگشته و مست
بر این اغاز پایانی مگر هست


یا علی

--------------------------------

هوالمحبوب

yas2.jpg
پا در مدینه که میگذاری همه وجودت میشود بغض
بغضی به عمق ۱۴۰۰ سال
دلت میخواهد در حرم رسول رحمت غم غریبیت را فریاد بزنی
چنگ بیندازی در میله های حرمش و زار زار گریه کنی
اما...
دلت میخواهد خودت را روی قبرهای خاکی بقیع بیندازی و خاک غریب بقیع را با اشک چشمت بشویی
نه حتی راضی میشوی به اینکه میله های بقیع را در اغوش کشی و بلند بلند تنهایی هایت را  فریاد کنی
اما...
اما نمیگذارند
فقط میتوانی ارام ارام انهم انگونه که کسی نجواهایت را نشنود اشک بریزی
من میدانم و شمابهتر از من میدانی مادر
اینها همان هایی هستند که گفتند یا شب گریه کن یا روز
نمی خواستند ناله های تو که ضربه های وجدانشان بود بر قلبهای سیاهشان ملامتشان کند
براستی که اینان همانهایی هستند که دست در گوشهایشان میگذارندتا مبادا کلام حق از خواب جهالت بیدارشان کند
و من میدانم وشمابهتر از من میدانی مادر
که اشک مظلوم عرش را به لرزه در می اورد
انان نیز میدانند که فریاد مظلوم اشک مظلومانه اوست
کوچه های بنی هاشم را ویران کردند تا یادمان برود با مادرمان چه کردند
اما مگر هیچ فرزندی سیلی خوردن مادرش را فراموش میکند
محله بنی هاشم اینجاست در قلب تک تک شیعیان تو
و هر سال این روز ها صدای یاری خواستن تو را برای دفاع از امام مظلومت میشنود
واین را انان نمیدانند
چرا که مهر بر قلبهایشان خورده و خداوند خود فرمود:
((اتریدون ان تهدوا من اضل الله؟))
و به راستی که اینان گمراهان تاریخ بشریتند
و باید بدانند این بغض را هر چه مجال باز شدن ندهند حق طلبان بیشتری با شیعیان تو همراه خواهند شد که:اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد واخر تابع له علی ذالک
مادر
سخت است برای فرزندان که غم مادر ببینند و سخت تر از ان اینست که ندانند خیره بر کدامین خاک درد هایشان را برای مادر بازگو کنند
دعایمان کن مادر
دعا کن انروز که فرزندت مولایمان مهدی می اید و این راز را رمز میگشاید
ما دست در گوشهایمان نگذاریم و فریاد هل من ناصر تو را که از زبان مهدی شنیده میشود لبیک گوییم
السلام علیک یا فاطمة الزهرا

------------------------------------

هوالمحبوب
همیشه با خودم فکر میکردم چرا نسل ما که نسل پرورش یافته انقلاب و جنگ و ارزش های اونهاست از معنویات به سرعت فاصله میگیره و نسل پدران و مادران ما که در فساد دوران قبل از انقلاب با ان امکانات کم اموزش دینی رشد کردند معتقد و پایبند به عقایدشون هستند

از قضا دایی بنده به همراه چند تن از همکارانشون روی این مساله تحقیقی صورت دادن وبه این نتیجه رسیدند:
قبل از انقلاب قشر متدین جامعه تمام تلاش خود را صرف میکردند تا فرزندی متدین تر از خودشون تربیت کنند چون مطمئن بودند نه در مدرسه خبری از دین هست نه در اجتماع و صدا و سیما و سینما و دیگر رسانه ها .
این رو میدونستن که اگر عقاید مذهبی رو در نهاد خانواده در فرزندشون درونی و نهادینه کنند
اونوقت شاید با ورود به اجتماع از گزند فساد در امان بمونن.
ولی:
متاسفانه بعد از انقلاب خانواده های متدین گمان کردند مدینه فاضله ایست که فرزندانشون رو هیچ اسیبی تهدید نمیکنه غافل از اینکه:
اولا اگه اعتقادی در درون خانواده درست نشه به سختی در اجتماع نهادینه میشه
دوم انچه انسان از عقاید به ارث میبره کف روی ابی بیش نیست
سوم همانقدر که محیط های مناسب و اموزشی مذهبی بوجود اومد انواع وسایل تحریک و تهییج کننده چدین برابر محیط های سالم مثل انواع فاسد فیلم سی دی ماهواره اینترنت و... که امکان استفاده نادرست از اونها خیلی زیاده در اجتماعی که جوان خام و سطحی(از نظر عقاید مذهبی) زندگی میکنه سرازیر شد و ان جوان بد تربیت نتوانست برای عقاید سنتی خود دلیل قانع کننده ای بیابد و هر روز از انچه که باید ناخواسته فاصله گرفت و این شد که میبینیم

ما که نسل اسیب دیده این تفکر غلط هستیم فراموش نکنیم که فرزند ما پایه های اعتقادیش را باید از محیط خانه و خانواده اش دریافت کند بسیار مستحکم تر و پر ملات تر از والدینش چرا که عوامل فساد هر روز زیرکانه تر و گسترده تر به پایه های عقایدش حمله ور میشود

و تنها یک فونداسیون قوی با توان مقابله با زلزله های ضد فرهنگی بالاتر از ۸ ریشتر میتواند در برابر حجمه تبلیغات دنیای امروز مقابله کند

والسلام علی من اتبع الهدی

---------------------------------

هوالمحبوب

چقدر قند تو دل ادم اب میشه بخواد تولد مادرش رو جشن بگیره
چقدر شیرینه از تولد مادرش بشنوه
...
واسه گرفتن خبر اومدنش چهل روز مادرش تنها بود و غرق انتظار یا شایدم اضطراب
اخه پدرش چهل روز بود رفته بود غار حرا
خدیجه خوب میدونست وقتی محمد چهل شبانه روز بره با خدا خلوت کنه اتفاق بزرگی قراره بیفته
دل خدیجه پر میزد واسه محمد
دلش شور میزد واسه اون اتفاق بزرگ
اخه محمد سفارشای زیادی کرده بود به همسرش
ازش خواسته بود جسم و روحش رو واسه یه حادثه عظیم اماده کنه
گوش و چشم و غذا و...
تمام افرینش منتظر بود
چشم به خانه محمد و خدیجه
بهانه افرینش همو که شنیده بودند:
و لو لا فاطمة لما خلقتکما
بیستم جمادی الثانی

زمین منتظر بود ان امانت بزرگ در راه بود
شاید با خودش میاندیشید ایا توان پذیرایی محبوبه خداوند را دارد

خدیجه نه ماه با زمزمه های کودک درون خویش ارام شده بود
اما ان روز تنها بود تنهای تنها
زنان قریش با ان حال تنهایش گداشته بودند
طعنه اش زده بودند
بی کسیش را به رخش کشیده بودند
اما حتما شما بودی مادر که ارامش کردی

برای امدنت بهترین زنان عالم امدند
تا سرورشان را خوش امدی گویند شاید

و فرشته وحی جبرییل امین شادمانه این ندا را سر داد :
انا اعطیناک الکوثر

و محمد را به سپاس خداوند خواند از این عطیه:
فصل لربک وانحر

و مژده داد که ای رسول دیگر غم طعنه طاعنان از دل بران:
ان شانئک هو الابتر


چه کسی سزاوارتر از فرزندت مهدی که امدنت را به او تبریک بگوییم

السلام علیک یا غرة عین الرسول

-------------------------------------

 

هوالمحبوب

من شنیده ام تو هم حتما شنیده ای این سخن امام علی(ع) رو با این مضمون که فرمودند:
حق رو از روی حق بشناس نه از روی فرد

کاش مسلمون بودیم اونوقت موقعی که در برابر نبوغ فروید قرار میگرفتیم و نظریات روانشناسی اش رو که پایه و اساس روانشناسی مدرنه میخوندیم از فروید یه تابو و یه قدیس توی ذهنمون نمی ساختیم طوری که وقتی نتیجه گیری هولناکش رو میدیدیم نتونیم در برابر عقیده قدیس ذهنمون مقاومت کنیم (نتیجه گیری که اگر هیتلر به جسم انسان تعرض کرد فروید یه طاعون روح برای بشر به یادگار گذاشت)
بله اگر حق رو معیار شناخت حق قرار میدادیم مثل یونگ شاگرد بر جسته فروید با شجاعت اعلام میکردیم که فروید نابغه یه مجهول بزرگ تو زندگیش داشت و همین باعث شد انسان یک طرف معادله فروید یه انسان تک بعدی صرفا مادی و خلاصه شده در غریزه جنسی باشه چون در طرف دیگه معادله اش خدایی وجود نداشت

اگه معیار تمیز حق واسمون فرد نبود از نیچه فیلسوف نابغه قرن با احترام به عنوان حکیم نیچه یاد نمیکردیم هر چند نبوغش رو هم انکار نمیکردیم
اونوقت میتونستیم با چشم باز ببینیم که ابر قدرتی مثل امریکا از جنایات ویتنامش فیلم میسازه نه برای اینکه کشور ازادیه بلکه برای اینکه با صدای بلند به دنیا اعلام کنه حق با زوره یا واضحتر حقی وجود نداره عدالت معنای واقعی نداره حق و عدالت همان زوره ضعیف باید بمیره یا در خدمت قوی باشه و این یعنی فلسفه نیچه

اگر به فرموده مولا معیار تشخیص حق واسمون حق بود نه فرد اشتباهات عالم متهتک رو به حساب علم نمیذاشتیم و از علم گریزون نمی شدیم و اشتباهات جاهل متنسک رو نیز به حساب دین نمیگذاشتیم و دین رو انکار نمیکردیم
اونوقت یاد میگرفتیم که گر چه فروید اشتباه بزرگی در نتیجه گیری کرد اما مسیر سختی رو با نبوغش طی کرد و ما لازم نیست اون مسیر رو دوباره از نو طی کنیم و نیازی هم نیست که فروید رو با همه گفته هاش دربست بپذیریم

و چه بسیار فرویدها و پاپ ها و ... که همیشه تاریخ توی دنیا دو گروه دین گریز و علم گریز رو رهبری کردند
 
والسلام علی من اتبع الهدی

-----------------------------------

هوالمحبوب

همتون یادتونه روزای جنگ عراقو ماجراهای ابو غریب رو
اون روزا داشتم دیوونه میشدم هیچ چیز ارومم نمیکرد خیلی روزای سختی بود
این شعر رو اون روزا گفتم
سلام بر مولای دلسوختگان
و نرید ان نمن علی الذین استضعفو فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثون
                                                 
کربلا تسکین قلب دردمند عاشقان بود
مرحم زخم غریبی و غم دلدادگان بود

قبله دلهای خسته قبر مولای نجف بود
اخرین رویای سبزش شور و سودای نجف بود

اه امروز از غریبی نجف دل غرق خون است
کربلا یک بار دیگر پایکوب خصم دون است

گوئیا بار دگر بر نیزه راس عاشقان است
در عزا اینبار هم قلب زمین و اسمان است

باز غربت بر دل خونین شیعه چنگ زد
باز هم اهریمن از سویی به طبل جنگ زد

شیعه زانو در بغل بگرقته میگیرد بهانه
زخم کهنه از شکافی نو دهد گویا نشانه

این یتیمان را دگر تاب جدایی از پدر نیست
بغض کهنه گرمی اغوش بابا را حذر نیست

اه درد این یتیمان را دگر وعده دوا نیست
صبر بر این زخم چرکین صابران را هم روا نیست

سر به زانوی کدامین یار غمخواری گذارد
بر کدامین درد گرید اشک هم یارا ندارد
.
.
.
شیعه عمری شد که طعنش می زنند از بی پناهی
بغض سنگینش ز عمق طعنه ها دارد گواهی

سالها نگذاشت از طعن عدو از پا در اید
سالها گفته است : بگذارید مولایم بیاید

تو مخواه از نیشخند طاعنان شیعه بمیرد
تو بیا تا باز بتواند سرش بالا بگیرد

میلاد منجی بشریت اقامون امام زمان به همتون مبارک
التماس دعا
                                  

والسلام علی من اتبع الهدی

-----------------------------

هوالمحبوب
لحظه ای درنگ کن
خودت را در ایینه وجدانت خوب نگاه کن
وببین ایا لیاقت این میهمانی را داری!
 اگر چه میزبان واسع است و رحیم
اما تو نیز شرط ادب را به جای ار و خود را شایسته این میهمانی کن
مبادا خودت را از این خوان رحمت محروم کنی

---------------------------------

هوالمحبوب
سلام بر انانی که پرواز را باور کردند



و اموختندکه انسان برای پریدن امده است
حتی اگر تمام عمر بالهایش را نگشاید باز هم یک پرنده است

والسلام علی من اتبع الهدی

هوالمحبوب

این شعر از خودمه شاید از نظر غالب شعری و وزن و قافیه مشکل زیاد داشته باشه ولی نخواستم حصار قافیه احساسم رو محدود کنه

((السلام علیک یا فاطمة الزهرا))

محمد رفت و زهرایش بر این امت امانت ماند
علی را او وصی نامید و امت را به طاعت خواند

هنوز از داغ احمد اسمان در بهت و ماتم بود
زمین و مهر و مه اندوهگین از هجر خاتم بود

هنوز از رفتنش حیدر غمین و بیکس و تنها
میان خانه همچون مرغ زخمی دخترش زهرا

حسن بیمار بود از داغ جدش نور دین طه
حسین بیجان و خسته غرق در اندوه و در غمها

دل کلثوم و زینب از تب و سوز و عزا بیمار
نبود از بهر این غم بر همه عالم یکی تیمار

میان این همه ماتم به ناگه اسمان لرزید 
همان لحظه که از زهرا صدای ناله را بشنید

به پشت درب خانه سینه زهرا پر از خون بود
علی بر گردنش بند و اسیر دشمن دون بود

خدایا این چه محشر بود بین ان درو دیوار
ملایک جان سپردند و بشد عرش خدا تبدار

تمام حق علی بود و رسن بر گردن حق بود
دل باطل سیاه و ناتوان از دیدن حق بود

نمیدانم که ایا میخ در نشناخت زهرا را 
رسن فهمید ایا میکشد با خویش مولا را 

 همان بانو که پیغمبر بزد بوسه به دستانش
کنون تیغ جفا میزد ز خشم و کینه بر جانش

همان بانو که عرش حق به پایش بود استاده
مگر زهرا نبود و حال بین کوچه افتاده؟

امانتداری امت نشانش روی زهرا بود
رخ نیلی گل هر دم نمک بر زخم مولا بود

علی خیبر شکن بود و ازین غم پشت او بشکست
ز سوز داغ زهرا هر دو عالم در عزا بنشست

پس از دردانه خلقت جهانی ماند و رسوایی 
علی و هجر جانان و سکوتی غرق تنهایی

پس از زهرا علی ماند و غم غربت غم امت
غم دنیایی از جهل و جهانی غرق در ظلمت


درختان گر چو نی گردند و زین غم سازها سازند
تمام بلبلان بیکس و تنها نوا سازند


تمام ابها گردد چو اشک و بر زمین بارد
ازین رسوایی امت جهان رنگ عزا دارد

---------------------------------------------------

هوالمحبوب
((مردی از فرزندان ما از قم برخواهد خواست))

انروز که طلبه ای جوان از قم برخاست
زمزمه ها پیچید
او چه میگوید
(نعوذ بالله نکند خدای ناکرده منظورش اعلا حضرت است او با چه جراتی اینگونه ظل الله را مورد خطاب قرار میدهد مرتد است خدا او را به سزای عملش میرساند)
اما او همچنان ایستاد
(صدایش را نگذارید کسی بشنود تهدیدش کنید تبعیدش کنید او برای منافع ما خطرناک است نباید بیش از این باعث تزلزل موقعیت ما شود)
حتی تبعید هم نتوانست خاموشش کند
میگفتند:
(جوان است باد در سر دارد مگر میشود با شاه مقابله کرد حرف هایش درست . اما مگر میشود از ریشه مملکت را تغییر داد . نه نمیشود .شاه را باید مشروطش کرد محدودش کرد اما توقف ممکن نیست)
او ایستاد و ثابت کرد که باطل رفتنی است حتی اگر ۲۵۰۰ سال ریشه دوانده باشد
(بلاخره سرش را زیر اب میکنند امریکاست کشک که نیست دو سه ماه بیشتر دوام نمی اورد)
به انها فهماند :الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم

((مردی از فرزندان ما از قم بر خواهد خاست))

انروز که امد این ندا پیچید که
الوعده وفا

وانروز که میرفت فریاد ها برخاست
ناله ها مویه ها
(دروغ است مگر امام هم میمیرد ؟ نه حتما یک شوخی ترسناک است )
اما...
بزگترین تشییع جنازه تاریخ داغدارترین پدر از دست داده ها
ولی همه امروز میدانند
روح الله هنوز هم هست زنده در دلهای همه ما

(السلام علیک یا روح الله)

----------------------------------------------

هوالمحبوب

(( من عرف نفسه فقد عرف ربه))

برسنگ قبر کشیشی نوشته بود:
ان هنگام که جوان بودم و فارغ از همه چیز
وتعظیم مرز و محدوده ای نمی شناخت
در سر ارزوی تغییر دنیا را می پروراندم
بزرگتر و خردمند که شدم دریافتم دنیا تغییر ناپذیراست

پس افق اندیشه ام را محدودتر کردم
و بر ان شدم تا تنها کشورم را تغییر دهم
اما
این هم عملی نبود

پس از سالها زندگی و تجربه
اخرین تلاش نومیدانه خود را
صرف تغییر خانواده ام کردم
اما افسوس
انها نیز که نزدیک ترین کسان من بودند تغییر نکردند

اکنون که در بستر مرگ ارمیده ام
ناگاه حقیقتی را یافتم
اگر تنها خودم را تغییر داده بودم
نمونه ای می شدم برای اعضای خانواده ام
تا انها نیز خود را تغییر دهند
با انگیزه و تشویق انها چه بسا کشورم اندکی اصلاح میشد
و شاید می توانستم دنیا را نیز تغییر بدهم

------------------------------------------

هوالمحبوب


هوا بس ناجوانمردانه سرد است

مدعیان وعده شادی میدهند و زهر غم و مرگ و درد مینوشانند

وما به امید پاد ان زهر


که بیایی و بیاوری

-----------------

هوالمحبوب
تا حالا حتما دیدید که یه مادر در هر حالتی قربون صدقه بچه اش میره
شاید بعضیا این قیاس رو درست ندونن ولی من معتقدم محبت مادری پرتوی ار محبت خداست
و بارز ترین مظهرش هم هست
خلاصه اینو میخوام بگم
نمیدونم تابحال ال یاسین خوندین یا نه ؟
من هر وقت این زیارت رو میخونم احساس میکنم درست مثل احساس یه مادر نسبت به 
 بچه اش یا نجوای یه عاشق با معشوقه
به زیباترین نحو ممکن(السلام علیک حین تقوم  السلام علیک حین تقعد ...)
و همیشه غبطه میخورم به حال اون کسی که این زیارت ذکر دلشه
اگه تا حالا نخوندینش حتما بخونین
ودعا کنین که ذکر دل همه مون بشه

---------------------------------------

هوالمحبوب

yas2.jpg
پا در مدینه که میگذاری همه وجودت میشود بغض
بغضی به عمق ۱۴۰۰ سال
دلت میخواهد در حرم رسول رحمت غم غریبیت را فریاد بزنی
چنگ بیندازی در میله های حرمش و زار زار گریه کنی
اما...
دلت میخواهد خودت را روی قبرهای خاکی بقیع بیندازی و خاک غریب بقیع را با اشک چشمت بشویی
نه حتی راضی میشوی به اینکه میله های بقیع را در اغوش کشی و بلند بلند تنهایی هایت را  فریاد کنی
اما...
اما نمیگذارند
فقط میتوانی ارام ارام انهم انگونه که کسی نجواهایت را نشنود اشک بریزی
من میدانم و شمابهتر از من میدانی مادر
اینها همان هایی هستند که گفتند یا شب گریه کن یا روز
نمی خواستند ناله های تو که ضربه های وجدانشان بود بر قلبهای سیاهشان ملامتشان کند
براستی که اینان همانهایی هستند که دست در گوشهایشان میگذارندتا مبادا کلام حق از خواب جهالت بیدارشان کند
و من میدانم وشمابهتر از من میدانی مادر
که اشک مظلوم عرش را به لرزه در می اورد
انان نیز میدانند که فریاد مظلوم اشک مظلومانه اوست
کوچه های بنی هاشم را ویران کردند تا یادمان برود با مادرمان چه کردند
اما مگر هیچ فرزندی سیلی خوردن مادرش را فراموش میکند
محله بنی هاشم اینجاست در قلب تک تک شیعیان تو
و هر سال این روز ها صدای یاری خواستن تو را برای دفاع از امام مظلومت میشنود
واین را انان نمیدانند
چرا که مهر بر قلبهایشان خورده و خداوند خود فرمود:
((اتریدون ان تهدوا من اضل الله؟))
و به راستی که اینان گمراهان تاریخ بشریتند
و باید بدانند این بغض را هر چه مجال باز شدن ندهند حق طلبان بیشتری با شیعیان تو همراه خواهند شد که:اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد واخر تابع له علی ذالک
مادر
سخت است برای فرزندان که غم مادر ببینند و سخت تر از ان اینست که ندانند خیره بر کدامین خاک درد هایشان را برای مادر بازگو کنند
دعایمان کن مادر
دعا کن انروز که فرزندت مولایمان مهدی می اید و این راز را رمز میگشاید
ما دست در گوشهایمان نگذاریم و فریاد هل من ناصر تو را که از زبان مهدی شنیده میشود لبیک گوییم
السلام علیک یا فاطمة الزهرا


 

هوالمحبوب

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

--------------------------

   هوالمحبوب
ستاره ای بدرخشیدو ماه مجلس شد
                                                                     دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
                                                                     به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

------------------------------------------

هوالمحبوب

یکی پرسید از ان گم کرده فرزند
که ای روشن گهر پیر خردمند



ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی

------------------------

هوالمحبوب
ایا میدانید بهترین عادت چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اینکه هیچ عادتی نداشته باشیم
----------------------

هوالمحبوب
اسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار بنام من دیوانه زدند

اگر این امانت به دست من سپرده شد ضمانت امانتداریم دیوانگی ام بود
اما من به نادانی عقلم پناه بردم و رسم امانت داری به جای نیاوردم که بزرگی فرمود
((خدایا       فرزانه تر از دیوانه تو کیست؟))
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

---------------------------------

هوالمحبوب

وقتی مشکل بزرگی داری
نگو ای خدا من مشکل بزرگی دارم
بگو ای مشکل
من خدای بزرگی دارم

----------------------

هوالمحبوب
وقتی گفتم ما هم ایرانی بودنمون رو یادمون میره هم مسلمونیمونو به بعضیا برمیخوره
اکثر اساتید ما به اقتضای شغل و رشته شون اب رو با چنگال میخورن
این وسط یه استاد داریم که هم عالی تدریس میکنه و هم اصراری نداره واسه خودش در نوشابه باز کنه(البته دیگران به اندازه کافی براشون باز میکنن)
چند روز پیش سر کلاس یکی از دانشجوها مزه پرانی بسیار همی کرد و استاد صبر فراوان
اما این دانشجوی گرام گویا صبر استاد به مزاجش بس گوارا امد تا بدان حد که زبان به لغو گشود و از نیاز شدیدش به اجابت مزاج سخن راند
اونم تو کلاسی که حدود سی تا خانم محترم نشسته بودن واستاد بزرگوار انقدر ناراحت شد که پس از عذر خواهی از خانما رسما اعلام کرد که دیگه نمی تونه ادامه بده
وما اینجا فهمیدیم که چقدر جنبه چیز خوبیه
ولی از همه اینا برای من  این قسمتش گرون تموم شد که بعضی از دانشجوها استاد رو مقصر دونستن به جرم این که واسه خودش در نوشابه باز نمی کنه و ...
ایا اشکال از بی جنبه بودن ماو ضعف تربیت نیست ؟
ایا اگر معتقد به این بودیم که من علمنی حرفا قد صیرنی عبدا باز هم چنین مشکلاتی پیش می اومد؟
یا اینکه فرهنگ احترام به بزرگتر و بخصوص معلم درست منتقل می شد ؟
من که فکر نمی کنم شما چطور؟

---------------------------------

هوالمحبوب
سلام بر غریبی که غریبه نبود
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
بار دیگر مشهد دلهای شیعیان عزادار امام خویش است
گاه بر غربت خویش می گرید و گاه بر غربت یار
انگاه که دلهامان ملول از بی مهری زمانه میگردد کبوتر دلمان بی اختیار پر میکشد سوی حرم عشق و در سقاخانه ات ارام میگیرد
یا امام رضا مرا در غربت جانکاه روزگار ماوایی جز استان شما و خاندان محبت نیست
اگر پناهم ندهی روی به کدامین سو بگردانم ؟
 مثل همیشه چشم بر گذشته و اینده سیاهم ببند و مرا بپذیر
یا غوث الامت وغیاثها

------------------------------------

هوالمحبوب
روز گار غریبی است
دنیا تمام روزگارانش غریب است
و روز هایی امده و می اید که غربتش جانکاه است
مثل انروز که محبوبه هستی در داغ پدرش میسوخت وارام نگرفت مگر با وعده وصال
ودیری نپایید که وعده وفا شد
بی گمان اگر علی و حسنین مامور به صبر و ماندن و سوختن نبودند نمی ماندند
 

مسیح را دشمنانش به صلیب کشیدند
اما محمد را دوست نمایان بارها و بارها جام زهر نوشانیدند
و شادیشان را در سقیفه به جشن نشستند
وچه بسیار سقیفه ها که بر پا کردند
وچه بسیار جام ها که نوشاندند
و سلمان ها و عمار ها و بلال ها تیغ در گلو تنها توانستند ارام بر غربت خویش مویه کنند
وامروز نیز سقیفه ها بر پاست جای جای کره خاکی
و پنجشنبه های شومی که در تدارکند
وانسان همچنان در سوگ انسانیت قربانیش به ماتم نشسته است
تا انروز که او بیاید
و بغض های در گلو مانده را مجال باز شدن دهد
ومانده است به ان امید که:
سحر نزدیک است

------------------------------

   هوالمحبوب
طی شد این عمر تو دانی به چه سان؟
پوچ و بس تند چنان باد دمان
همه تقصیر من است این   که خودم میدانم
که نکردم فکری
که تامل ننمودم روزی ساعتی یا انی
که چه سان میگذرد عمر گران

کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
همه گفتند کنون تا بچه است
بگذارید بخندد شادان
که بس از این دگرش فرصت خندیدن نیست
بایدش نالیدن
من نبرسیدم هیچ
که بس از این ز چه رو     
نتوان خندیدن
هیچ کس نیز نگفت
زندگی چیست چرا می ایم
بعد از این چند صباح به کجا باید رفت؟
با کدامین توشه به سفر باید رفت
من نبرسیدم هیچ
هیچ کس نیز نگفت

نوجوانی سبری شد به بازی به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از ان باز نفهمیدم من
که چه سان عمر گذشت
لیک گفتند همه
که جوان است هنوز
بگذارید جوانی بکند
بهره از عمر برد کامروایی بکند
بگذارید که خوش باشد و مست
بعد از این باز ورا عمری هست

یک نفر بانگ بر اورد که او
از هم اکنون باید   فکر فردا بکند
دیگری اوا داد
که چو فردا بشود   فکر فردا بکند
سومی گفت همانگونه که دیروزش رفت
بگذرد امروزش
همچنین فردایش
قدرت عهد شباب
میتوانست مراتا به خدا بیش برد
لیک بیهوده تلف گشت هیهات...
ان کسانی که نمی دانستند
زندگی یعنی چه
رهنمایم بودند
عمرشان طی شده بیهوده و بی ارزش و کار
و مرا میگفتند  که چو انها باشم
که چو انها دایم
فکر خوردن باشم
فکر گشتن باشم  فکر تامین معاش
فکر ثروت باشم
فکر یک زندگی بی جنجال
فکر همسر باشم

کس مرا هیچ نگفت
زندگی خوردن نیست
زندگی ثروت نیست
زندگانی کردن
فکر خود بودن و غافل ز جهان بودن نیست
من نفهمیدم هیچ
وکسی نیز مرا هیچ نگفت
وصد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش فهمیدم
---------------------------------

هوالمحبوب
به این حدیث فکر کن

اتق من احسنت الیه

شاید ترجمه اش این باشه:

به تاوان نمو ریشه هایش درخت بید باغی را بریدند

عجب انکه از انانی تبر خورد که زیر سایه اش می ارمیدند

---------------------------------

هوالمحبوب
.........
ما بریم خونه دایی بزرگه با دایی بزرگه بریم خونه خاله بزرگه با خاله بزرگه و دایی بزرگه بریم خونه خاله کوچیکه با خاله کوچیکه و خاله بزرگه و دایی بزرگه بریم خونه دایی کوچیکه و....
این داستان همچنان ادامه دارد...
یکی نیست به اینا بگه بابا مگه مجبورتون کردن؟ اخه این که نشد دید و بازدید و صله ارحام
درست مثل مهمونی بازیای بچگیمون یه مهمونی بازی با بازیگری بزرگترا
از این بدتر این تکنولوزی تلفن همراهه که شده بلای جون  الو سلام شما کجایین کی میرین خونه خوب پس ما نیم ساعت دیگه در خونه تونیم
این دیگه مدل هشتاد و چهاره

---------------------------------------------

ؤهوالمحبوب

چند سال پیش ساکن یکی از کشورای عربی بودیم.اونجا ساعت رسمیشون رو تغییر نمیدادن. من همش با خودم فکر میکردم چطور اینها این کار رو اتجام نمیدن و چقدر خوبه که تو ایران بهار و تابستون ساعت رو ۱ ساعت به جلو میبرن.توی همون زمان مطالعه ای کردم دیدم تعداد انگشت شماری از کشورای دنیا ساعتشون رو بر طبق فصول تغییر نمیدن.اون روز تعجب میکردم حالا نگو به عقل ناقص من نمیرسیده که چه کار بی فایده ای رو اکثر کشورای دنیا انجام میدن.

شکر خدا که این کشف توسط دولت و مجلسمون صورت گرفت و جلوی این عمل بیهوده رو تو کشور گرفتن.

خوب درست میگن حالا این همه سال که ۱ ساعت تو مصرف برق صرفه جویی کردیم چه فایده ای داشت؟چه گلی به سر مملکتمون زدیم؟

یا مثلا این چه کاری بود که واسه اینکه گرمای ظهر دانش اموزا رو اذیت نکنه ما ساعتو تغییر میدادیم یکی نبود بگه خوب یک ساعت زودتر برن مدرسه فوقش اونایی که ساعت ۵ و ۵/۵ از خواب پا میشدن تا با احتساب فاصله خونه تا مدرسه ساعت ۸ مدرسه باشن از این به بعد ۴ و ۵/۴ بیدار میشن ؟چه عیبی داره میتونن به جاش شب هم زودتر بخوابن .این که دیگه فکر کردن نداره تغییر دادن سیستم زندگی خیلی بهتر از تغییر دادن ساعت رسمیه!نه؟

حتی این مسئله اینقدر بدیهی و ساده است که نیازی هم نبود یکی دو ماه قبل از شروع سال جدید به مردم اعلام بشه و نظر افکار عمومی لحاظ بشه!هواپیمایی هم باید خودش میفهمید که با وجود اکابر جدید مملکت دیگه امسال اون کار ناعاقلانه سالهای قبل یعنی تغییر ساعت صورت نخواهد گرفت و نباید ساعت پروازها رو بر اساس ساعت جدید تنظیم کنن!!!

الحمدلله که ما این بزرگان رو داریم وگرنه این فکر هرگز به فکر ما عوام خطور هم نمیکرد. الحمدلله!!!!!!!


عجب...........

--------------------------------

هوالمحبوب
خودشو بیار اسمشو نیار شنیدی؟
قضیه ما ایرانیاست
حرف از دنیای بی عاطفه و منفعت پرستی(یوتیلیتیاریزم)که میشه رگ غیرتمون باد میکنه که من ؟ نه اصلا این وصله ها به ما نمی چسبه من متعلق به همه ام ایرونی جماعت مهربونه مهمون نوازه وفاداره فداکاره چه کنیم دیگه تو خونمونه
اما تو مقام عمل هم مسلمونیمونو یادمون میره هم سنتای قشنگ ایرونیمونو از سنتامون سفت چسبیدیم یه چارشنبه سوری مبادا یوقت فراموش بشه از همه قشنگیای عید هم خونه تکونیش واسه زنها مونده و سنت قشنگ دید و باز دید که البته اینجا هم ترجیح میدیم یادمون بره چرا به هم سر میزنیم
از ترقی و پیشرفت غرب هم که فقط فرهنگ مصرفش به ما رسیده و مد گرایی اونم منهای اگاهی نسبت به دلایل و وابستگی گروهی مد ها
دم عیدی حالا میگین چقدر منفی ولو خوب خداییش ما ایرانیا هم اگه بدیامونو کنار بذاریم میشیم فرشته
سال خوبی داشته باشین یه سال سبز سبز
یا حق

-----------------------------------

هوالمحبوب
یادم نیست کی دلمو به تو سپردم
اما یادمه از خودش خواستم دلمو به تو بسپاره
دل من ناموس خودشه اما اونو به تو سپرد اون عاشق غیوریه
مطمئن بود اگه دلم پیش تو باشه پیش خودشه بی برو برگرد
واسه همین بارها وبارها به من گفت اگه میخوای سر گردون و اواره نشی
اگه میخوای حیرون سراب نشی اگه میخوای دوست داشته باشم و دوسم داشته باشی    قلبت رو دربست بسپار به حسین
نگهبانشم اقا اباالفضله
حالا دیگه بوی سیب هواییم می کنه
اسم بین الحرمینت که میاد بدجوری کربلاییم میکنه
اقا نکنه نگاهم نکنی
نکنه دلم یادش بره غریبه هارو راه بده
نکنه یه روز بیاد گرفتارت نباشم
نکنه...
----------------------------------

هوالمحبوب
عشق در لحطه پدید می اید دوست داشتن در امتداد زمان
عشق معیارها را در هم می شکند دوست داشتن بر پایه معیارها بنا می شود
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد
عشق قانون نمی شناسد دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی است
عشق دیوار را باور نمی کند  کوه را باور نمی کند گرداب را باور نمیکند زخم دهان باز کرده را باور نمی کندمرگ را باور نمی کند
عشق در وهله پیدایی دوست داشتن را نفی میکند نادیده می گیرد پس می زند له میکند و میگذرد
دوست داشتن نیز ناگزیر در امتداد زمان عشق را دود می کند به اسمان میفرستد و چون  خاطره ای حرام فرشته نگهبانی بر ان می گمارد
عشق انقلاب است دوست داشتن اصلاح
                                            (از کتاب اتش بدون دود نادر ابراهیمی ..میشناسیش؟)

---------------------------------------------

 هوالمحبوب
دانشگاه های ما کاملا علمی اند. نکنه یوقت شک کنید
ترم بهمن و بدتر از اون ترم مهر که شروع میشه از همون روز اول هم اساتید حاضرن هم دانشجوها
اصطلاح دودر را که شنیدین؟
قدیما یکی از اصطلاحات محبوب دانشجوها بود. چقدر افتخار امیز بود که مثلا ۵ جلسه از یه کلاس ۱۰ جلسهای رو نمی رفتی و حذف هم نمیشدی
اما وای به روزی که بگندد نمک
ما بچه مثبتای این روزگار که گویا سرمون به سنگ خورده یا شایدم دیگه دودر کردن مزه اش رو از دست داده چه روز هایی که رفتیم سر کلاس و خبری از استاد نبود
ما هم که حسابی به دنبال کسب علم و معرفتیم فریاد بر می اوردیم که وای پایه های علمی مملکت متزلزل شد به دادش برسید
اما کو گوش شنوا
وای به روزی که اساتید اهل دودر بشن انوقت دیگر زمزمه کننده ای نیست که زمزمه محبتش جمله به مکتب اورد طفل گریز پای را

------------------------------------

هوالمحبوب
برایت پیش امده که تو را به خاطر اعتقاداتت متهم وبه حکم دادگاه خودشان محکومت کنند و حتی به تو اجازه ندهند از خودت دفاع کنی انوقت با تمام وجودت بگویی ((این محیی معالم الدین واهله))
برایت پیش امده انقدر از فساد ببینی و بشنوی که فریاد بزنی ((ظهر الفساد فی البر والبحر))
وببینی واقعیت این است که((بما کسبت ایدی الناس))
تا کنون برایت پیش امده شکوه دستگاه ظلم را ببینی وعرق سرد بر بدنت بنشیند انوقت بگویی ((این قاصم شوکت المعتدین))
ایا تا به حال در میان همه کسانت غربت و بی کسی را حس کرده ای و در همان حال امیدی در تو بگوید((اترانر نحف بک و انت تام الملا))
........
خدایا هراسم از ان روزی است که مهدی فاطمه بیاید پشت به کعبه بایستد وندای هل من ناصر سر بدهد ومن انگشت در گوشهایم بفشارم
از ان روزی می هراسم که یوسف زهرا را در مقابل خویش بیابم وچشمانم را ببندم و بگویم کاش نیامده بودی
زیرا خودت فرمودی که یاری مهدی فاطمه مقام صبر می خواهد و تو خوب میدانی که من بنده ضعیف و بی کس توام و یاوری جز تو ندارم
پس بدان که تنها به امید کرم تو باز هم خواهم گفت ((اللهم ارنی الطلعت الرشیده))
وتنها به امید تو در عهد با مولایم میگویم ((فاظهراللهم لنا ولیک ))
وبازهم از خودت میخواهم((اللهم اجعلنی من انصاره واعوانه والذابین عنه))
وچشم انتظار ان روز می مانم که ندای هل من ناصرش را لبیک گویم و او درد یتیمی شیعیانش را مرهم شود
------------------------------------

هوالمحبوب
حتما تا به حال برات پیش امده که پشت چراغ قرمز بایستی واطرافت را نگاه کنی ببینی همه ماشینها چراغ را رد می کنندو می روند
شک میکنی چشمهایت را می بندی و بازمیکنی اما می بینیدرست دیدهای چراغ قرمز است
قوانین موجود در ذهنت را ورق می زنی ولی هر چه فکر میکنی می بینی قرمز یعنی ایست و سبز یعنی حرکت
در اینجاست که باز متوجه ماشینها می شوی که با سرعت از کنار تو عبور میکنند گهگاه یکیشان سرعتش را کم میکند لحظه ای تردید می کند در شکستن قانون اما ام هم می رود
انها که می روند و حتی نگاهت هم نمیکنند انقدر ازارت نمی دهند اما ان راننده هایی که نگاه عاقل اندر سفیهی به تو می اندازندو بوقی هم می زنند به معنای اینکه تو دیگه عجب ...هستی
وتو سه حالت ممکن است برایت پیش بیاید
اول اینکه برای رسوا نشدن همرنگ جماعت شوی وتو هم بروی
دوم اینکه میان وجدان و عقل منفعت طلبت مردد شوی. برای اینکه نه شرمنده راننده های قانون شکن شوی ونه شرمنده وجدانت ارام ارام ارام حرکت میکنی تا چراغ سبز شود انوقت نفس راحتی بکشی پدال گاز را فشار دهی وبه خودت بگویی اینطوری بهتر شد
سوم اینکه پشت چراغ قرمز بایستی سرت را بالا بگیری به حال قانون شکنی دیگران تاسف بخوری و در ارزوی روزی بمانی که هر کس پلیس خودش باشد(البته قبلا حتما تلاش هایت را برای اصلاح این وضع کرده ای) و وقتی چراغ سبز شد سر بلند پیش وجدانت حرکت کنی و مطمئن باشی در هیچ صورتی هیچ خط قرمزی را رد نخواهی کرد
حال روزگار ما حال قانون شکنانی است که تو را به خاطر پایبندی به عقایدت متهم وبعد هم محکوم می کنند و تو سه حالت ممکن است برایت پیش بیاید................
حال اگر بالای سر ان چراغ دوربین پلیس باشد که عکس متخلف و خودرو و پلاکش را ثبت کند وبا برگ جریمه در خانه اش بفرستد احتمالا از ان روز به بعد نه تنها پشت ان چراغ بلکه برای احتیاط پشت قرمز های دیگر هم توقف میکند
افسوس که ما فراموش می کنیم هیچ خط قرمزی در این دنیا بدون ضمانت اجرا نیست

-----------------------------------

 

کشتی نجات

هوالمحبوب
خدایا اگر من غرقه دریای دنیایم امیدم به کشتی نجات توست
چشم به راهم که اگر من طوفانزده و بی پناهم چشمان دیدبان مهربان کشتی به من بیفتد و از سر عطوفت مرا به خویش بخواندتا شاید به خود بیایم وخود را به کشتی نجات تو برسانم
هر محرم گرمای این نگاه را به سوی خویش احساس میکنم ونادم از گذشته خود بار دیگر دستانم را به گدایی به سوی منجیان سوار بر کشتی دراز می کنمتا بار دیگر عهد الست را تجدید کنم و بر کشتی حسین سوار گردم
مهربان من
مگذار روزی برسد که من انقدر در این دریا غرق گردم که دیگر تاب نگاه کردن به چشمان دیدبان مهربان این کشتی عباس را نداشته باشم
یاعلی مدد

-----------------------------------

هوالمحبوب
رنگ سیاه را دوست ندارم
اما سیاه هم وقتی نام حسین بالای سرش باشد می تواند زیباترین رنگ عالم باشد
یاعلی مدد

----------------------------------

  هو المحبوب
عاشورا : عاشورایی که قهرمانش حسین است و زینب ونه شمر و عمر سعد به راستی که تابلویی تمام نماست از
 صفات واسما خداوند