هوالمحبوب
داره تموم میشه. داره با همه خیر و رحمت و برکتش میره و دوباره...
دوباره من می مونم و نفس اماره و شیطون های از بند رها شده!!!
توی این یک ماهی که شیاطین در بند بودن به این فکر میکردم که ما واسه گمراه شدن و گناه کردن انگار چندان نیازی به شیطون نداریم.خودمون حسابی این کاره ایم
.گمون کنم این ماه رمضونیه خود شیطون هم به این فکر افتاده که بعد از رویت هلال بیاد پیش بعضیامون شاگردی
.
دعاهای ماه رمضون همش رجاست.امید به لطف و بخشش و کرم بی انتهای خدا .خدا هم خودش خوب میدونه این مخلوقاتش چقدر زود پسرخاله میشن وقتی بهشون لطف میکنه اما این یه ماهه رو فقط به بهانه لطف میکنه.
خدایا نمیگی بد عادت میشیم؟
مثل یه بچه لوس که واسه نوشتن هر حرف از تکالیف مدرسه اش جایزه میگیره وضعیت ماه رمضون واسه ما بنده ها همین جوره.
حالا این ماه عزیز داره میره. یازده ماه دیگه اگه زنده باشم شاید دوباره سر این خوان رحمت دعوت بشم.
امشب فقط یه کار میتونم بکنم.
از خدا بخوام اگه تونستم چیزی از این سفره برداشت کنم جیره راهم کنم تا سال بعد . خودش کمکم کنه بتونم حفظشون کنم.
الهی امین
راستی امشب وقتی میخواین عیدیاتون رو از خدا بگیرین منم یاد کنید.
التماس دعا