هوالمحبوب 

 

اربعین 

دوباره زخمهای چرکین دلهای آل الله سر باز می کند انگار 

شاید اینبار با سوزی عمیق تر از عاشورا 

چرا که می گویند زخم زبان از زخم تن سوزش بیشتر است و التیامش سخت تر 

حتی گاهی هرگز التیام نمی یابد 

و تمام آن سفر نمک بر زخم هایشان بود و زخم بر زخمهاشان

و امان از زخم زبان!  

و زینب 

آن کوه صبر و صلابت 

اینجا دیگر تمام خستگی های نهفته اش را بر سر مزار برادر فریاد می زند 

تمام بغض های فرو خورده اش را مویه می کند... 

گریبان چاک میکند... 

اینجا دیگر دشمنی نیست که به اشکش بخندد 

دیگر فرمان صبوری مولایش را به بهترین نحو گردن نهاده 

و حالا مجال اشک است تا ببارد 

بارش پاک ترین آب بر پاک ترین خاک

 

اما شاید داغ دلتنگیش مجالی برای گفتن دیگر داغها به او نداده باشد 

زینب و است و یک دنیا دلتنگی برادر 

 

السلام علی الحسین