سحرنزدیک است

فقط یه گوشه دنجه واسه دل نوشته هام.همین

سحرنزدیک است

فقط یه گوشه دنجه واسه دل نوشته هام.همین

اگر فردا بیاید

هوالمحبوب

اگر فردا بیاید چه بگویم ؟چه دارم که بگویم؟

نکند از دسته ((لم تکن امنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرا)) باشم؟

نکند نتوانم سرم را بالا بیاورم؟

نکند شرم چشمانم را از دیدنش محروم کند؟

نکند...؟

خدایا مگذار شرمنده چشمان مهربانش شوم!

اگر فردا بیاید فقط به امید تو میتوانم سرم را بالا بگیرم.فقط به امید ستارالعیوبیت خدای مهربانم!

التماس دعا

عرضه و تقاضا ...

هوالمحبوب

این حرف رو حتما شمام زیاد شنیدین:

حتی پسرایی که اهل فساد و دوست دختر و ... هستن موقع ازدواجشون که میرسه میرن سراغ دخترای محجوب و  چادری و ...

اولا این پسرا خیلی بیجا میکنن. متاسفانه این فرهنگ غلطیه که جامعه ما تو ذهن پسرا جا میندازه .غیر مستقیم تو مغزشون میکنن که شما پسرین هر کاری هم بکنین عیبی نداره جوونی و عشق و حالتون رو بکنین بعد موقع ازدواج یه انتخاب درست و مثلا یه توبه ای و خلاص!!!

مهم نیست که این واقعا وجود داره یا نه حرف من فرهنگ و عقیده غلطیه که وجود داره چه فعلیت پیدا کنه چه نکنه.(این قسمت رو با توجه به کامنت یکی از دوستان که حذفش کردم نوشتم ظاهرا منظور من رو درست متوجه نشده بودن)

میخوام بگم یکی از دلایلی که فساد بین خانما زیاد میشه اقایونن حتی مذهبیاشون.درست برعکس اون چیزی که همیشه شنیدین!

از نیازهای طبیعی ادما نیاز به خودنمایی و جلب توجه دیگرانه والبته این نیاز که تو قران به اسم تبرج شناخته شده توی خانما قویتره.

بیرودروایسی بگم اگه یه چیزی به اسم ایمان جلودار این نیاز نباشه وضع اینی میشه که الان میبینید. خیلی از خانمایی که تغییر پوشش میدن به این تیپای جلف میخوان تو جامعه پذیرفته بشن .درسته که ظاهرا یه جاهای خاصی خانمای محجب رو تحویل میگیرن اما همونا هم به زور بخشنامه های دولتیه.

مثال های زیادی رو دیدم که به خاطر شغلشون و به خاطر موقعیت اجتماعیشون دست از حجابشون کشیدن.میبینن با حجاب کارشون راه نمیفته . از مغازه نونوایی گرفته تا بوتیک و اداره و دانشگاه و ... مردها به زنها میفهمونن که اگه میخوای کارت راه بیفته باید طوری باشی که منم یه نفعی ببرم.

بازم میخوام گیر بدم به مذهبیا چون دیدم ادمایی رو که در مورد خانواده خودشون فوق العاده سختگیرن ولی تو برخوردای اجتماعی همون رویه معمول جامعه رو پیش میگیرن. اجازه تبرج حتی به صورت حلال و شرعیش به خانواده های خودشون نمیدن ولی چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند. این اقایون با سرکوب نیاز های طبیعی همسر و خواهر و دختراشون اونا رو به فساد میکشن و با برخوردای اجتماعیشون زن های دیگه رو.

واین همون سیستم عرضه و تقاضاست باور کنید اگر تقاضا پایین بیاد عرضه بدون شک پایین میاد. قبول دارم همیشه ادمای بیقید توی جامعه هستن که همیشه متقاضی یا عرضه کننده اند ولی مطمئنم اونا جامعه رو نمیسازن .

یه چیز دیگه هم میخواستم بگم که میذارم واسه پست بعدی.انشاالله

والسلام علی من اتبع الهدی 

دوست دختر پسرای مذهبی!

هوالمحبوب

واقعا این رسانه ملی ما گاهی چه نقش عظیمی در فرهنگ سازی بازی میکنه!!!

چقدر راحت و سریع داره دوست دختر دوست پسری مدل مذهبی رو جا میندازه .خداییش گاهی ادم شک میکنه نکنه اینا درست بگن. وقتی تصمیم میگیرن با هم ازدواج کنن سریعا به صورت اتوماتیک صیغه محرمیت بینشون جاری میشه و دیگه میتونن باهم برن بیرون رستوران برن چشم در چشم باهم گپ بزنن حرفای عاشقانه رد و بدل کنن تلفنی تماس داشته باشن چرا؟ چون اراده کردن یه روزی به همدیگه محرم بشن!!!

فیلمایی مثل غریبانه و این اخریم وفا. اخه دیگه نشستن و زل زدن تو صورت طرف واسه کشیدن تصویرش مدل 2006 بود!

و چقدر وحشتناکه که بچه مذهبیای جامعه به این راحتی الگو میپذیرن. بصورت کاملا عرفانی باهم میرن نماز جمعه دعا کمیل. پنجشنبه ها میرن سر خاک شهدا. خوب گاهیم رستورانی کافه تریایی چیزی. بدم که نیست! کلاه شرعیم بلدن روش بذارن. اسمشو میذارن دوران اشنایی. ولی خودمونیم کیو گول میزنن؟ واقعا این بیرون رفتنای صمیمانه به قصد و بوجود اورنده اشناییه؟

البته من هم هیچ مشکلی با رفت و امدای متعارف برای اشنایی ندارم حتی تاکید هم میکنم مشکل من با چیزای دیگه ایه که به اسم اشنایی دارن بین ما جا میندازن.که یه نمونشو بالا گفتم.

نمیدونم شایدم من بد فهمیدم. اسلام اونقدا هم تو روابط دو نامحرم سختگیری نکرده این همه ایه و حدیث و روایتم حتما من بد معنیشون میکنم.

خدا به داد ایمان همه مون برسه!

الهی امین

بازم یکی خواب نما شد!!!

هوالمحبوب

میگفت پسر داییش بعد از بیست سال که از فرانسه یه سفر اومده ایران بعد از چند روز گفته اینجا یه سکس شوی حسابیه.!!

!

خانمی میگفت یه پسر مومن امریکایی بهش گفته من ایران برام سخت تره که خودمو حفظ کنم!!!.

یه روانشناس میگفت توی المان این قیافه هایی که تو کشور ما بخصوص تو تهران فراوون دیده میشن رو از تو خیابونا جمع میکنن. به عنوان مخل نظم اجتماع(البته خطابش با اقایون بود با موهای عمودی و ...)!!!

بررسی اینکه واقعا چرا اینطوریه وضعیت کشور ما بماند مجموعه کتابی میشه واسه خودش.

حرفم سر برخوردای این روزا با به قول خودشون شل حجابیه!

نمیدونم این بار کی شب خواب دیده صبح دستور داده فقط اینو میدونم به فرض محال که بازخورد منفی نداشته باشه مثبت هم نخواهد داشت.

من چند تا سوال دارم:

اول اینکه اگر واقعا منظور از قانون حجاب اجباری حجاب اسلامیه (حجاب خانم ها) پس واسه اجرای این قانون باید بیش از ۹۰٪ خانما رو مجرم دونست چون این روزا چادر هم واسه بعضیا جنبه تزیینی داره نمیدونم شاید فکر میکنن با چادر جذابتر میشن چون چادر و ارایش کامل و روسری شل هیچ ربطی به هم نداره!

در نتیجه برداشت من از این قانون اینه که:

 پوشش اجباری مد نظره نه حجاب اسلامی اجباری و پوشش مخصوص خانما نیست .

اولا این قانون هیچ وقت شرح قانونی داده نشده و خیلی مبهمه اولین کار اینه که حدودش تعیین بشه.

دوم این قانون نباید فقط واسه خانما اعمال بشه چون وضعیت تیپای اقایون این روزا یه چیزی به جلف بدهکاره و اسلام چنین اجازه ای به مردها نداده.

(هر چی گشتم یه ایمیج حسابی واسه این قسمت پیدا نکردم)

سوم (( اذن در شی اذن در لوازم ان است)) الان میگم یعنی چی. این یعنی اینکه اگر پوشیدن مانتوی تنگ و شلوار کوتاه و رنگهای خاص جرمه پس فروشش هم باید جرم باشه . این روزا وضعیت طوری شده که به سختی میشه یه مانتوی مناسب خرید و کمند کسانی که اونقدر ملتزم باشن که اگر مانتوی مناسب پیدا نکردن از مانتو خردین صرف نظر کنن.

اینا کارهاییه که در کوتاه مدت باید انجام بشه ولی مشکل اساسی مشکل فرهنگیه .تا حالا چند تا کار روانشناختی و جامعه شناختی روی این مساله شده؟

نمیدونم چرا اسم کار دراز مدت که میاد ما غلاف میشیم عاشق کارای ضربتی و کوتاه مدت و دقیقه نود هستیم درست بر عکس دشمنامون.

فعلا بحث روی کارهای دراز مدت بماند انشاالله واسه پست بعدی .

راستی شما نظرتون چیه؟

 

ای بقیع مطهر منتظر باش!

هوالمحبوب

ای بقیع

ای راز دار صدیق صدیقه اطهر

و ای همنوای مولا مهدی

انگاه که غریبانه انجا به زیارت می اید

ای بقیع مطهر ای گنجینه دار نور

ای مدفن عشاق و ای حکایت گر غربت

به راستی این راز را با که باید گفت

که اسلام در مدینة النبی از همه جا غریب تر است؟

ای بقیع مطهر منتظر باش

اگر انان توانستند که نور را در حبس کشند

تو هم غریب خواهی ماند

ای بقیع مطهر با ما سخن بگو

با ما از راز های سر به مهری که در سینه داری بگو

ای بقیع ای همنوای مولا مهدی

ای رازدار ان یار غریب

بگو انجا چه میگذرد هنگامی که او به زیارت قبور می اید؟

بگو با ما بگو

لابد صدای گریه غریبانه ان یار مضطر را هنگامی که بر غربت اسلام میگرید شنیده ای

بگو با ما بگو که حبیب ما

در راز گویی های علی وار خویش

و در مناجات های سجادانه اش چه میگوید؟

ای تربت مطهر

ای انکه بر تربت تو جای جای

نشانه پای حبیب ما و اثر اشک های غریبانه او باقی است

ای همنوای امن یجیب مولا مهدی

ای مصداق طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم

ای کاش ما به جای خاک تو بودیم

و هنگامی که ان یار غایب از نظر به زیارن تو می امد

بر پای او بوسه میزدیم

ای بقیع ای تربت مطهر

ای کاش ما نیز چون تو میتوانستیمکه با ان محبوب

وقتی که امن یجیب میخواند همنوا شویم

و براستی که امن یجیب حکایت دل پر غصه اوست

گوش کن...

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض.

چرا که اوست مصداق اتم مضطر

و خلافت ارض میراثی است که به او باز میگردد

و ای بقیع مطهر منتظر باش

اگر انان توانستند که شمس را در غربت غروب نگاه دارند

تو نیز غریب خواهی ماند

-----

از کتاب سفر به سرزمین نور شهید اوینی