هوالمحبوب
اگه شب روز یا روزگار سختی رو پشت سر گذاشتین این روایت رو بخونین که عین یه آرامبخشه با اثر دائمی:
مردی پیش رسول الله اومد و گفت:
دیشب شب خیلی سختی بر من گذشت
رسول رحمت فرمودند الحمدلله
باز مرد با تعجب حرفش رو تکرار کرد و باز از پیامبر همون پاسخ رو شنید و این برای سومین بار تکرار شد .
پرسید :یا رسول الله من از شب سختی میگم که بر من گذشته و شما میگین الحمدلله؟
پیامبر جواب دادن:
مگه نمیگی گذشت ؟
الحمدلله که با همه سختیش گذشت.
التماس دعا
یا حق
این روزها که می گذرد... شادم
این روزها که می گذرد... شادم که می گذرد
...
داریم به "سحر" نزدیک تر می شیم... نه؟
چه باشم... چه نباشم
الحمد لله
...تا سحر
...تا درمان
سلام
چند پست قبلی رو دیدم:
ورودی دانشگاه ... ۷۰٪ دختر به زور ۳۰٪ پسر.
شما فرمودین:فکر میکنم یکی از مهم ترین دلایلش تربیت غلط پسرا توی جامعه ماست.پسرایی که واسه تلاش کردن و جنگیدن و یا حتی خوب بودن تربیت نمیشن.
باید عرض کنم یکی و تنها یکی از دلایلش تربیت میتونه باشه ولی تا به حال فکر کردیم خوب مگه تربیت مشترکی مابین دو جنسیت دختر و پسر نبوده ؟ فکر میکنم دلیل فوق بار کمتری داره گرچه موثره
اتفاقا یکی از دلایل کلیدی فقدان انگیزه متاثر از تحولات ایرانه تحولاتی که بخشی از سرخوردگی و استیصال پسران حاصل آن بوده ...
فارغ از فقدان شغل وقتی ارزش علمی ملاک انتخاب مشاغل نیست و تفتیش عقاید و میزان اعتقاد به ولایت و به نظام سیاسی ملاک انتخاب شده آیا جز این انتظار هست که افراد رو سرخورده از وضعیت موجود کنه افرادی که بهترینهاشون(البته از نظر علمی) راهی دیار دیگری میشن که یکی دو قرنی هست یاد گرفتن که تفتیش عقاید کمکی به توسعه کشورشون نمیکنه
در کنار اینها زنان و دختران ایران که در فضای تنگ و بسته که محصول قرنها باورهای مردسالارانه قرار داشتن برای ارتقا شرایط و جایگاه خودشون از این فرصت بهره بردن تا شاید دانشگاه و ارتقا علمی بهشون کمک کنه موقعیت اجتماعی سرکوب شده خودشون رو بازیابند فرصتی که در پی استیصال پسران در طی سالهای اخیر برای دختران زمینه بهتری فراهم شده تا قدرت مانور بهتری در عرصه دانشگاهی داشته باشن
تحولات دیگه ای هم موثر بوده و قطعا تک بعدی نمیشه به مسائل نگاه کرد...
در پناه حق
الان پست مربوط به کریمی رو خوندم
گاه فرهنگ بومی و یا فرهنگ شکل یافته در طی قرنها در یک کشور خاص همراه با فرهنگ دینی میشه و این ذهنیت رو رقم میزنه که فرهنگ خاصی که محصول آن دو هست همان فرهنگ خالص دینیه و به عبارتی فرهنگ بومی و یا جعلی جلوه ای مقدس پیدا میکنه که عمدتا توده مردم اون رو پشتیبانی میکنند و لذا حرکتی خلاف آن تخلف دینی و یا اهانت به مقدسات تلقی میشه
نمونه این فرهنگ تقدس یافته رو باید در مداحی و نیز روضه خوانی ها یافت در اشکال افراطی برگزاری سوگواریهای مذهبی و یا اخیرا در مراسم جشنهای مذهبی که باز هم فرهنگ غیر مذهبی و جعلی فرصت یافته خودش رو در مظاهر افراطی نشون بده یافت
نمیدونم شما فیلم رضا هلالی که در شرایط نامتعارف قرار داشت دیدین یا نه یا اینکه اطلاع دارید این جوان بیست و چند ساله از خانواده ای متوسط که در آمدی جز مداحی و روضه خوانی نداره چطور ممکنه یک پرادوی ۶۰ میلیونی اختیار کنه
چیزی که میشه گفت اینه که با دست خودمون اجازه دادیم مظاهر افراطی فرهنگی وارد حوزه فرهنگ دینی بشه و جلوه ای مقدس پیدا کنه از قمه زنی بگیرید تا سینه زنی های آنچنانی تا چند سال اخیر مداحی های زننده که شان مذهب رو تقلیل داده...
و متاسفانه نظام سیاسی هم از افراط و تفریط حمایت کرده شاید سود سیاسی داشته باشه شاید در کشاندن جوانان غیر مذهبی به مراسم مذهبی اندکی زمان رو به سود خودش بخره ولی افسوس که آن چیزی که فدا میشه حرمت فرهنگ اصیل مذهبیه
اگه از زمینه روشن استفاده کنید خواننده بهتر میتونه مطالب رو بخونه زمینه تیره چشم رو به شدت خسته میکنه معمولا سفید بهترین زمینه وبلاگ و وبسایته
موفق باشین
سلام
بذارین مثالی از روابط بین الملل بزنم تا تعمیمش بدم به مساله ورودی های دانشگاه :
در تحلیل تحولات مسائل بین المللی از 4 منظر به مسائل نگاه میشه فرض کنید که یک پدیده خاصی باید بررسی بشه و به اصطلاح ریشه یابی بشه اگه همه 4 سطح ذیل در کنار هم بکار گرفته بشه بهترین خروجی رو از علت یابی آن پدیده خاص میتونه به ارمغان بیاره این سطوح عبارتند از:
نخست سطح کلان که از بالا به قضایا نگاه میکنه و وارد جزئیات و ریز مسائل نمیشه و عمدتا مقیاس کلانی رو پوشش میده و آن پدیده خاص رو در ارتباط با تحولات جهانی بررسی میکنه
سطح دوم سطح منطقه ای که کنشها و واکنشهای مختص یک منطقه در ارتباط با پدیده مورد نظر رو تحلیل میکنه
سطح سوم که ریز تر میشه و پدیده رو در درون یک کشور بررسی میکنه
سطح چهارم که اینقدر خرد و ریز میشه که آن مورد خاص رو حتی در کوچکترین و ریز ترین اشکال تحلیل میکنه
مثلا برای بررسی یک پدیده بنام پدیده سرقت در ایران این 4 سطح تحلیلی فوق به این ترتیب مصداق پیدا میکنند:
در سطح کلان تاثیرات جهانی شدن درمقیاس جهانی بر روی سرقت در ایران مورد بررسی قرار میگیره
در سطح منطقه ای تحولات منطقه و شرایط منطقه ای مثل ترانزیت مواد مخدر ، جنگ های منطقه ای و مهاجرت های کشور به کشور و تاثیرات آنها بر روی سرقت در ایران ... بررسی میشه
در سطح خرد تر یعنی درون کشور عوامل مختلف داخلی مثل سیستم آموزشی ، نقش مهاجرت ناشی از فقر و سیاستهای اقتصادی و اشتغال داخلی و موارد دیگه تحلیل میشه
و نهایتا در سطح آخر که خرد ترین حالت هست بر روی ریز ترین مسائل از جمله بهره گیری از علوم روانشناسی و تربیتی در بررسی علت سرقت در ایران مورد توجه قرار میگیره
خوب این سطوح تحلیل چهارگانه فوق گرچه متعلق به علم روابط بین الملل هستش لکن قابل تعمیم به سایر حوزه هاست مثلا در بررسی پدیده عدم تعادل جنسیتی در ورودی های دانشگاه میشه از سطوح چند گانه مشابه بهره گرفت یعنی از سطوح کلان که شامل تحولات جهانی و نیز سطوح خردتر یعنی سیاستها و راهبردهای ناکارمد حکومتی تا سطوح بسیار خرد یعنی علل خانوادگی و تربیتی و رواشناختی
نکته دیگه اینکه عمدتا همه این سطوح چند گانه درهم تنیده هستن و با هم ارتباط دارن گرچه با عنایت به این نکته که در کیفیت و کمیت درهم تنیدگی وجهه افتراق دارن
مثلا این در هم تنیدگی به این شکل قابل طرحه که یک کودک تا رسیدن به مرحله بلوغ و تصمیم گیری روندی رو طی میکنه که تنها خانواده موثر نیست نهاد های دیگه نظیر مدرسه که زیر مجموعه آموزش پرورش و دولته ، رسانه های دیداری ، شنیداری و نوشتاری که عمدتا تحت کنترلهای حکومتی هستن ، نهادهای فرهنگی ، ورزشی و سایر نهادهای تربیتی که به نوعی در شکل گیری روند شخصیتی فرزندان نقش آفرین هستن عمدتا متاثر از سیاستها و قوانین دولتی قرار دارن و ....
پس نمیشه سطح تحلیل خرد یعنی علل تربیتی و خانوادگی رو به شکل مستقل بررسی کرد بی آنکه ارتباط معنا دار آنرا با سایر سطوح تحلیل در نظر گرفت
لذا مقصر دانستن سیاستهای حکومتی به این جهت نبوده که نقش تربیتی نهاد خانواده تبرئه بشه بلکه از این جهت که همه سطوح تحلیل اعم از خرد و کلان یکجا و در کنار هم رصد بشه و تصور میکنم شما هم در چند بعدی دیدن این پدیده با بنده اشتراک دارید اما حوزه افتراق ما احتمالا در میزان اثرگذاری علل مختلف هستش
خوشحالم که شما از نظرات مختلف حتی اگه با نظرات شما اشتراک ندارن استقبال کردین تصور میکنم تضارب آرای متعارض فرصت بهتری به همه ما انسانها میده که در این میان توان فکری و رفتاری خودمون رو ارتقا بدیم چیزی که در کشورهای بسته بیش از هر چیزی ضرورت داره سعه صدر و تحمل نظرات سایر انسانهاست گرچه این نظرات خوشایند ما نباشن.
شرمنده که طولانی شد
در پناه حق
سلام
حج خانوم ما اپیم یه سر بزن
خوشحال میشیم
لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم
بسیار خرسند گشتم که فردی مطلبی از من یاد گرفت
سلام
روایت زیبایی بود
امید که در همه لحظات سخت زندگی گذرا بودن دنیا آراممان کند
پیشاپیش عید سعید غدیر را به شما تبریک میگویم
قلمتان هماره پرتپش
دلتان هماره آسمانی
یاعلی
روایت حالبی بود. سبک زیبایی بوذ برای نقل. لذت بردم.
خوشحال می شوم که به بنده نیز سری بزنید.
با اجازتون وبلاگتون را لینک می کنم.
اگر شما هم مایل بودید وبلاگ بنده حقیر را به وبلاگ خود لینک نمایید.
با تشکر
سلام مهربون
واقعا صد الحمدلله
عیدت مبارک ... اگر سیدی رو کن ببینم من عیدی می خوام :)
عیدیت مبارک
بوس ماچ
سلاااااااااااااام
دختره ما اپیممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم بیا باشهههههههههههههه
یاعلی
سلام
ممنون از قلم رنجه تان
عید غدیر بزرگترین عید است و بسیار مایل بودم در این باره یادداشت کاملی بنویسم اما متاسفانه به دلیل محدودیت زمانی توفیق پیدا نکردم.
غدیری باشید
یاعلی
دوست عزیز با اجازه این مطلب رو در وبلاگم گذاشتم